تکپارتی (قشنگ ترین شب)
خببب اولین تکپارتی و گذاشتم و اینکه میدونم خیلی چرت شد پس به روم نیارید
شب بود آسمون پر ستاره تر از شبای دیگه بود.
هردوشون سوار موتور شدن و تو دل شب میروندن...
یونا درحالی که خودشو رو موتور جا میکرد گفت : میشه لطفا بگم ایندفعه بخاطر من آروم برونی (کیوت طور)
یونگی :خواسته ی سختیه یونا...ولی حواسم هست اتفاقی نیوفته!(با لبخند)
یونا : یواش تر برو خطرناکه (با ترس زیاد)
یونگی : اوکی ... اگه میخوای اروم برونم بگو دوستم داری
یونا همون موقع گفت : دوست دارم مین یونگیییییی (داد)
یونگی : یونا کلاهمو بردار بزار رو سر خودت...نمیتونم راحت برونم نمیبینم.
"خبار صبح"
(برخورد موتور با خانه حادثه به بار آورد .
در این اتفاق به دلیل کار نکردن ترموز موتور اتفاق افتاده است و یکی از دو سرنشین زنده و سرنشین دوم درگذشت طبق تحقیقات معلوم شده است که مرد جوان از این اطلاع داشته که ترموز کار نمیکرده و کلاهش را به همسرش داده تا از مرگ همسرش جلوگیری کند)
یونا با گریه به تلوزیون نگاه میکرد
مین یونگی دوست دارم تا ابد حتی اگه بمیرم.
خببب میدونم خیلی مسخره شد ولی خب همینجوری رندوم اومد به ذهنم برا همون نوشتمش
"بازم میگم من به هیچ کدوم از آیدلا توهین نمیکنم و هیت نمیدم بهشون"
°اینا فقط فیکن°